رسته‌ها
مرداد، پای کوره های جنوب
امتیاز دهید
5 / 3.8
با 6 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 3.8
با 6 رای
آغاز داستان:
من سیزده ساله هستم. سیزده بهار را دیده ام و نیز سیزده بار زیر تابش تند مرداد زندگی را گذرانده ام. مرداد در جنوب آنقدر گرم است که می تواند همه چیز را بسوزاند. می دانی؟ ما در گرمای مرداد مثل آجرهای درون "دروغه" داغ می شویم و همانطور پخته می شویم و گرمای استخوانهای نرممان را سفت و قرص می کند و در این میان تنها بلندی نخلی همیشه سایه مان بوده است. البته با اطمینان نمی توانم بگویم سیزده ساله هستم. زیرا وقتی از بی بی می پرسم: "بی بی من چند سالم است؟" او دوک پشم ریسی را کنار می گذارد، به آسمان نگاه می کند، زیر لب چیزهایی می گوید و در حالیکه انگشتان دستش را به حساب می گیرد می گوید: "شاید سیزده سال". مکثی می کند و دوباره می گوید: "بله بله سیزده سال". ولی من باورم نمی شود. فکر می کنم بیش از اینها باید سن داشته باشم، خیلی بیشتر...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
41
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
hanieh
hanieh
1400/06/31

کتاب‌های مرتبط

سمفونی فراموشی
سمفونی فراموشی
5 امتیاز
از 3 رای
کوته فکران جامعه
کوته فکران جامعه
4.1 امتیاز
از 7 رای
گلدن آرک
گلدن آرک
3.8 امتیاز
از 13 رای
بحران
بحران
4.2 امتیاز
از 10 رای
سه تار
سه تار
4.3 امتیاز
از 691 رای
گل آقا
گل آقا
4.4 امتیاز
از 8 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی مرداد، پای کوره های جنوب

تعداد دیدگاه‌ها:
1
مرداد، پای کوره های جنوب
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک